زندگی دنیا ویژگی هایی دارد که انسان ها را درگیر خود می کند و آنان را مشغول خود می سازد.
یکی از آیات سوره حدید به بیانی بسیار جالب ، این خصلت ها را بیان می کند: " اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَیْنَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ كَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَكُونُ حُطَامًا وَفِی الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ وَمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ "( بدانید كه زندگى دنیا، در حقیقت، بازى و سرگرمى و آرایش و فخرفروشىِ شما به یكدیگر و فزونجویى در اموال و فرزندان است. [مَثَل آنها] چون مثل بارانى است كه كشاورزان را رُستنى آن [باران] به شگفتى اندازد، سپس [آن كشت] خشك شود و آن را زرد بینى، آن گاه خاشاك شود. و در آخرت [دنیا پرستان را] عذابى سخت است و [مۆمنان را] از جانب خدا آمرزش و خشنودى است، و زندگانى دنیا جز كالاى فریبنده نیست.)(20 حدید)
كلمه" لعب" به معناى بازى قانونمند است (كه دو طرف بازى به نظام آن آشنایى دارند) كه کودکان برای اهداف خیالى آن را انجام مىدهند. و كلمه" لهو" به معناى هر عمل سرگرم كنندهاى است كه انسان را از كارى مهم و حیاتى و وظیفهاى واجب باز بدارد.
كلمه" زینت" این مفهوم را می دهد که فرد به شکل مخصوصی خود را بیاراید، و شاید منظور از آن وسیله آرایش باشد.
" آرایش" آن است كه چیز مرغوبى را ضمیمه چیز دیگرى كنى تا مردم به خاطر زیبایی حاصل از این ضمیمه مجذوب آن شوند، (مثلا آرایش زنان، كه زن با طلا و جواهرات و یا رنگ هاى سرخ و سفیدى خود را جلوه دهد، و از ضمیمه كردن آنها به خود ایجاد زیبایی می کند، به طورى كه بیننده مجذوب جمال او شود.)
" تفاخر" به معناى مباهات كردن به حسب و نسب است.
" تكاثر در اموال و اولاد" به این معنا است كه شخصى به دیگرى فخر بفروشد كه من مال و فرزند بیشترى دارم.
دنیا برای کسی که از در راستی با آن درآید سرای راستی است و برای کسی که آن را نیک بفهمد سرای عافیت و سعادت است و برای کسی که از آن توشه بردارد سرای توانگری و بی نیازی است
از شیخ بهایى (رحمة اللَّه) نقل شده كه گفته است: این پنج خصلتى كه در آیه شریفه سوره حدید ذكر شده، از نظر سنین عمر آدمى و مراحل حیاتش مترتب بر یكدیگرند، چون تا كودك است حریص در لعب و بازى است، و همین كه به حد بلوغ مىرسد و استخوانبندیش محكم مىشود علاقهمند به لهو و سرگرمىها مىشود، و پس از آنكه بلوغش به حد نهایت رسید، به آرایش خود و زندگیش مىپردازد و همواره به فكر این است كه لباس فاخرى تهیه كند، مركب جالب توجهى سوار شود، منزل زیبایى بسازد، و همواره به زیبایى و آرایش خود بپردازد، و بعد از این سنین به حد كهولت مىرسد. آن وقت است كه (دیگر به اینگونه امور توجهى نمىكند، و برایش قانع كننده نیست، بلكه) بیشتر به فكر تفاخر به حسب و نسب مىافتد، و چون سالخورده شد همه كوشش و تلاشش در بیشتر كردن مال و اولاد صرف مىشود.
بنابراین" غفلت" ،" سرگرمى" ،" تجمل"، " تفاخر" و " تكاثر" دوران هاى پنجگانه عمر آدمى را تشكیل مىدهند.
نخست" دوران كودكى" است كه زندگى در هالهاى از غفلت و بی خبرى و لعب و بازى فرو مىرود.
سپس مرحله" نوجوانى" فرا مىرسد، و سرگرمى جاى بازى را مىگیرد، و در این مرحله انسان به دنبال مسائلى است كه او را به خود سرگرم سازد و از مسائل جدى دور دارد.
مرحله سوم مرحله" جوانى" و شور و عشق و تجمل پرستى است.
از این مرحله كه بگذرد مرحله چهارم فرا مىرسد و احساسات" كسب مقام و فخر" در انسان زنده مىشود.
و سرانجام به مرحله پنجم و سالخوردگی مىرسد که در این مرحله به فكر افزایش مال و نفرات و جمع ثروت مىافتد.
مراحل نخستین تقریباً بر حسب سنین عمر مشخص است ولى مراحل بعد در افراد كاملاً متفاوت مىباشد، و بعضى از آنها، مانند مرحله تكاثر اموال، تا پایان عمر ادامه دارد، هر چند بعضى معتقدند كه هر دورهاى از این دورههاى پنجگانه هشت سال از عمر انسان را مىگیرد، و مجموعاً به چهل سال بالغ مىگردد، و هنگامى كه به این سن رسید شخصیت انسان تثبیت مىگردد.
" تفاخر" به معناى مباهات كردن به حسب و نسب است. و" تكاثر در اموال و اولاد" به این معنا است كه شخصى به دیگرى فخر بفروشد كه من مال و فرزند بیشترى دارم
در ادامه آیه می فرماید : مثل زندگى دنیا در خوشی و فریبندگیش و سپس در از دست رفتنش، مانند بارانى است كه به موقع مىبارد، و باعث روییدن گیاهان و زراعتها مىشود و زراعتكاران از روییدن آنها خوشحال مىشوند، و آن زراعت و گیاه هم چنان رشد مىكند تا به حد نهایى نموش برسد، و رفته رفته رو به زردى بگذارد، و سپس گیاهى خشكیده و شكسته شود، و بادها از هر سو به سوى دیگرش ببرند.
در واقع دوران حیات انسان ها که ممکن است چندین سال طول بکشد، مانند دوران کوتاه زندگی یک گیاه از زمان رویش تا خشک شدن آن است. اما آنچه حاصل واقعی عمر ماست در آن دنیا بدست می آید که یا عذاب شدید است و یا مغفرت و خشنودى پروردگار. که آنها باقی و جاودانه می مانند و زندگى دنیا چیزى جز متاع غرور نیست .
" متاع" به معنى هر گونه وسیله بهرهگیرى است، بنابر این جمله" دنیا متاع غرور است" مفهومش این است كه وسیله و ابزارى است براى فریبكارى، فریب خویشتن، و دیگران.
نکته قابل توجه اینکه این بیان در مورد كسانى است كه دنیا را هدف نهایى قرار مىدهند و به آن دل مىبندند، و بر آن تكیه مىكنند و آخرین آرزویشان وصول به آن است.
امام علی(علیه السلام) می فرمایند: "ای کسی که دنیا را نکوهش می کنی، اما فریفته پوچی ها و اباطیل آن هستی! فریفته ی دنیایی و نکوهشش می کنی؟ آیا تو او را مجرم و گناهکار میدانی یا او تو را چنان می داند؟ دنیا کی شیفته ات کرد و یا کی فریبت داد؟...
دنیا برای کسی که از در راستی با آن درآید سرای راستی است و برای کسی که آن را نیک بفهمد سرای عافیت و سعادت است و برای کسی که از آن توشه بردارد سرای توانگری و بی نیازی است.
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.